یه دور بزنم، برمی‌گردم

برای خفه کردن خودسانسورکن و اورتینکر درونم

یه دور بزنم، برمی‌گردم

برای خفه کردن خودسانسورکن و اورتینکر درونم

۱۲مهر

عنوان ندارد (6)

جمعه, ۱۲ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۰۳ ب.ظ

خب ببین کی اینجاست که باید پروپوزال بنویسه و بفرسته واس استاد تا تایید کنه و اصلاحش کنه و تا دوباره ببره بده استاد امضای "حقیقی" بزنه!

نمی‌دونم به خاطر انجام دادن کاراییه که هیچوقت انجام نمی‌دادم یا چی، ولی این یه هفته اخیر احساس خوبی دارم، احساس اینکه می‌خوام کم کم آماده بشم برای تغییر. نمی‌دونم. ولی می‌ترسم. احساس می‌کنم این فقط به خاطر اینه که ازون تابستونی که توش بیکار بودم و هیچ کاری نمی‌کردم در اومدم و الان سرم شلوغ‌تره، ولی وقتی پایان‌نامه رو دفاع کنم و دوباره به طور رسمی بیکار شم دوباره میشم همون آدم سابق. شاید باید از الان به اونموقع فکر کنم و تا دوباره بر نگردم سر جای اولم و درجا بزنم. وگرنه بلافاصله بعد اینکه دفاع کنم بابا می‌خواد شروع کنه که بشین خودتو پاره کن برای کنکور! عررر! امیدوارم همه چی تو مسیر درستش پیش بره. راستش دیگه خسته شدم ازینکه یه دوره‌ای های میشم، امید به زندگیم میره بالا، بعد یهو یه چیزی میاد زارپ میزنه می‌پکونه همه چیو. بدتر از همه اینکه توان مقاومت در برابر بابامو ندارم. هووف!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۷/۱۲
Xxx

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی